پژوهشکده اخلاق و معنویت
مناسبات اخلاق و فقه در گفتوگوي انديشوران
كتاب حاضر در پي اين هدف است كه مناسبات اخلاق و فقه را در گفتگو با صاحبنظران بررسي و تحليل كند. پرسش اصلي كه اين كتاب در صدد يافتن پاسخ براي آن است، اين است كه آيا ميان فقه و اخلاق نسبتي هست؟ اگر هست، چه نسبتي ميان اين دو وجود دارد؟
مناسبات اخلاق و فقه در گفتوگوي انديشوران؛ بهكوشش محمد هدايتي؛ تهيهكننده: مركز اخلاق و تربيت؛ چاپ اول، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، پاييز 1392، 348ص رقعي.
***

در يك تقسيمبندي معارف اسلامي را ميتوان به عقايد، اخلاق و فقه تقسيم كرد. با وجود اهتمام دانشمندان اسلامي به تهذيب و معنوي و خودسازي و آراستگي اخلاقي، در حوزههاي علميه آنچنان كه به عقايد/ كلام و فقه توجه شده است،
به اخلاق چنين توجهي نشده است و درس اخلاق در حوزه، بيش از آنكه به جوانب علمي و پايههاي نظري اخلاق ناظر باشد، در صدد تأمين بهرههاي عملي و تربيتي بوده است. گذشته از آنكه دانش اخلاق تا چه اندازه مورد توجه و واكاويهاي روشمندانه بوده، نسبت ميان اين دانش با دانشهاي ديگر نيز بحثي است مستقل كه كمتر به آن پرداخت شده است،
بهويژه نسبتسنجي ميان اخلاق و فقه از مباحثي است كه بايسته است بيش از پيش مورد توجه پژوهشگران و انديشهمندان قرار گيرد. ورود به عرصه نسبتسنجي ميان فقه و اخلاق، مبتني بر حل مسئله دشوار تمايز اخلاق و فقه و تفكيك ميان حوزه مأموريت آن دو است.
پژوهشگران اخلاق اسلامي امروزه در ميان دو قطب متضاد قرار گرفتهاند:
در قطب اول كساني جاي گرفتهاند كه فقه را به نفع اخلاق حذف ميكنند. اينان گوهر دين را پيام معنوي و معارف اخلاقي ميدانند و فقه را پوسته دين ميشمارند يا تفقه تاريخي موجود را ناكارآمد و يا مضر براي دينداري ميدانند. قطب دوم را كساني تشكيل ميدهند كه اصالت و صلاح تفكر اسلامي را در هضم و جذبشدن اخلاق در هاضمه فقه پيشرفته اسلامي ميدانند. آنان اخلاق عملي يا دستكم اخلاق كاربردي را عمدتاً از آنِ جوامع غربي ميشمرند كه از فقه محروماند. اين گروه مدعياند كه متون ديني تكليف عملي ما را از طريق بيانات فقهي گوشزد و سعادت ما را تدمين و تضمين كرده است.
كتاب حاضر در پي اين هدف است كه مناسبات اخلاق و فقه را در گفتگو با صاحبنظران بررسي و تحليل كند. پرسش اصلي كه اين كتاب در صدد يافتن پاسخ براي آن است، اين است كه آيا ميان فقه و اخلاق نسبتي هست؟ اگر هست، چه نسبتي ميان اين دو وجود دارد؟ بناراين محور اصلي بحث در چيستي و چگونگي اين نسبت است. روشن است كه به مناست يا ملازمت اين بحث، پرسشهاي ديگر مطرح ميشود؛ مانند اينكه تعريف دانش فقه و دانش اخلاق چيست؟ ضابطه و ملاك هر يك از اين دو كدام است؟ اين دو علم در كدام منظومه معرفتي از آموزههاي ديني و معارف نهادي آن قرار دارند؟ اخلاق و فقه تا چه اندازه در يكديگر تأثيرگذارند؟ يک گزاره از چه منظر اخلاقي است و از چه لحاظ فقهي؟ آيا احكام اخلاقي را ميتوان در قالب قانونهاي فقهي قرارداد و همان خصوصيت فقه را برآن بار كرد؟ آيا ميتوان از ارزشهاي اخلاقي و گزارههاي تربيتي به عنوان مبناي قواعد فقهي استفاده كرد؟
اثر حاضر به شيوه گفتگومحور و مصاحبهاي تأليف شده است و روش طرح مباحث تحليلي، توصيفي و تطبيقي است.
مباحث در سه بخش تأليف گرديده است:
بخش اول با عنوان مقدمهاي تحليلي بر مناسبات اخلاق و فقه، به تفصيل درباره انواع مقايسه و نسبتسنجي، راهكارهاي كشف وحدت يا همگرايي، درجه همگرايي اخلاق و فقه، سطوح تماس اخلاق و فقه و... سخن گفته شده است.
بخش دوم خلاصه گفتگوهاي مربوط به اين بحث است و در بخش سوم متن اصلي گفتگوها آمده است.
تاریخ بروز رسانی دوشنبه هیجدهم فرودین ماه 1399
منبع:
اداره نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
http://shop.isca.ac.ir/index.php/books/406-D985D986D8A7D8B3D8A8D8A7D8AA-D981D982D987-D988-D8A7D8AED984D8A7D982
معرفی آثار, محمد هدایتی, آثار علمی پژوهشکده اخلاق و معنویت
|