بررسي رابطه تفسير سياسي قرآن و فقه سياسي در گفت‌وگو با نجف لکزايي؛

فقه سياسي در معرض تکانه‌هاي شديد

می‌توان گفت در جهان معاصر هم در ایران و هم در جهان اسلام توجه به مباحث اجتماعیات و سیاسیات قرآن افزایش یافت. البته در تفاسیر قدما نیز بحث‌های سیاسی قرآن وجود دارد و با مراجعه‌ای که به تفاسیر آن‌ها می‌کنیم این مطلب خودش را نشان می‌دهد، اما در دورۀ معاصر مسلمانان متوجه شدند که نسبت به غرب دچار عقب‌ماندگی شده‌اند. پرسشی که پیش آمد این بود: چرا ما از قافلۀ تمدن و آنچه در مغرب‌زمین در جریان است عقب ‌مانده‌ایم؟

فرهنگ امروز: قرآن کريم به‌عنوان يکي از مهم‌ترين منابع استخراج احکام شرعي است. به موازات تلقي فقيه از جايگاه معرفتي قرآن، نظام انديشه فقهي نيز ساختار مي‌يابد. اينکه آيا قرآن فقط در ساحت هدايت معنوي بشر ورود داشته است و يا به دنبال ارائه يک مدل هماهنگ از زيست بشري بوده است باعث به وجود آمدن امکانات متفاوتي براي فقيه در عرصه اجتماعيات و سياست مي‌شود. در همين رابطه و در خصوص رابطه تفسير سياسي قرآن و فقه سياسي در دوران با نجف لکزايي رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي به گفت‌وگو نشسته‌ايم.
* براي شروع، در رابطه با امکان و چيستي گرايش تفسير سياسي و اينکه در ميان متفکران جهان اسلام چه جايگاهي دارد توضيحاتي بفرماييد.
واژه تفسير به معناي پرده‌برداري از مقاصد متن است؛ بر اين اساس، منظور از تفسير قرآن پرده‌برداري از مقاصد قرآني و تفسير سياسي قرآن به معناي پرده برداشتن از مقاصد سياسي قرآن است که ممکن است در ظاهر الفاظ نبوده و با دلالت مطابقي قابل دريافت نباشد؛ ازاين‌جهت شايد بسياري از آثاري که به‌عنوان تفسير قرآن ياد مي‌شود تفسير نباشد و توضيح و تشريح همان مطالبي باشند که در الفاظ قرآن به شکل مطابقي وجود دارد. در قران کريم هم آيات سياسي هست و هم اينکه مي‌توان از الفاظ آن انتظار اهداف سياسي را داشت؛ بنابراين قرآن کتاب دربردارنده اهداف سياسي نيز هست.
مي‌توان گفت در جهان معاصر هم در ايران و هم در جهان اسلام توجه به مباحث اجتماعيات و سياسيات قرآن افزايش يافت. البته در تفاسير قدما نيز بحث‌هاي سياسي قرآن وجود دارد و با مراجعه‌اي که به تفاسير آن‌ها مي‌کنيم اين مطلب خودش را نشان مي‌دهد، اما در دوره معاصر مسلمانان متوجه شدند که نسبت به غرب دچار عقب‌ماندگي شده‌اند. پرسشي که پيش آمد اين بود: چرا ما از قافله تمدن و آنچه در مغرب‌زمين در جريان است عقب ‌مانده‌ايم؟ يکي از پاسخ‌هاي متفکران به اين پرسش اين بود که علت عقب‌ماندگي ما عمل نکردن به آموزه‌هاي اسلام است؛ بنابراين مفهوم بازگشت را مطرح کردند.
نزد برخي از متفکران اين بازگشت به خويشتن، بازگشت به قرآن هم بود؛ اينکه قرآن به‌عنوان يک نقشه زندگي مورد مطالعه قرار گيرد که از سوي خداي متعال به‌عنوان کتاب هدايت انسان‌ها آمده است. در مضامين قرآني مفاهيم عدالت، ظلم، استبداد، طاغوت، فضايل و رذايل آمده است. براي نمونه در قرآن کريم آمده: «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم»؛ در واقع اين آيه پاسخي به چرايي عقب‌ماندگي و پيشرفت است. مضمون اين آيه شريفه اين است که خداوند متعال سرنوشت هيچ قوم و گروهي را تغيير نمي‌دهد مگر اينکه آن‌ها محتواي باطني خود را تغيير دهند؛ به عبارتي، تغييرات ظاهري ريشه در تغييرات باطني دارد، در نتيجه با تغيير افکار، انديشه‌ها و خواسته‌هاي انسان سرنوشت انسان نيز تغيير مي‌کند.
برخي از متفکران نيز مي‌خواستند با مراجعه به قرآن از مراجعه به منابع ديگر بي‌نياز شوند يا تصورشان اين بود که اگر به قرآن مراجعه کنند ديگر نيازي به مراجعه به منابع ديگر مانند روايات نخواهند داشت، گروه‌هاي ديگري نيز بودند که تصور مي‌کردند اگر به قرآن مراجعه کنند آن زمان مي‌توانند راحت‌تر با افکار خرافي و افکار ناصواب مبارزه کنند.

*مهم‌ترين انگيزه‌هاي تاريخي براي بازگشت به قرآن در اين دوران چيست؟
شايد بتوان گفت قوي‌ترين انگيزه، پيشرفت و از بين بردن استکبار، استبداد و عقب‌ماندگي بوده است؛ براي مثال در قرآن کريم داستان حضرت موسي (ع) و فرعون يک نمونه از مبارزه کامل از مبارزه با نظام‌هاي استبدادي است، چراکه اين داستان ويژگي‌هاي يک حکومت استبدادي و ديکتاتوري را دارد. مبارزه حضرت موسي (ع) با فرعون در واقع دستور خداوند براي مبارزه با استبدادهاي طاغوتي است؛ بنابراين انقلابيون که مي‌خواستند با استبداد مبارزه کنند، مي‌توانستند از اين آيات براي مبارزه با طاغوت الگو بگيرند.
براي مثال، در آثار امام خميني (ره) و فرمايشات ايشان نمونه‌هاي فراواني داريم که به همين داستان حضرت موسي (ع) و فرعون استناد مي‌کند و مي‌فرمايد: به‌هرحال استبداد پهلوي که از استبداد فرعون شديدتر نيست؛ همان‌طور که حضرت موسي (ع) مأمور به مبارزه با استبداد فرعوني شد ما نيز براي مبارزه با طاغوت به تأسي از حضرت موسي (ع) مبارزه کنيم.
در جهان شيعه، در ميان آثار متفکران و بزرگاني همچون امام خميني (ره)، شهيد بهشتي، مهندس بازرگان و جلال‌الدين فارسي شاهد گرايش تفسير سياسي قرآن هستيم؛ براي نمونه، جلال‌الدين فارسي سوره‌هاي قرآن را بر اساس تاريخ نزول در سه جلد تحت عناوين «پيامبري و انقلاب»، «پيامبري و جهاد» و «پيامبري و حکومت» نام‌گذاري کرده است؛ و يا مرحوم بازرگان در آثار خود تلاش وسيعي انجام داد که با استفاده از قرآن بتواند مبارزه با استبداد و دفاع از آزادي را تئوريزه کند. در خارج از ايران نيز امام موسي صدر در لبنان مباحث تفسيري با رويکرد سياسي داشت و يا شهيد محمدباقر صدر نيز همين‌گونه بود.

*بعد از انقلاب آيا اين نوع نگاه به قرآن ادامه يافت؟
بعد از انقلاب مباحث تفسير سياسي قرآن را به شکل مستقل داريم؛ براي مثال در کتاب «پيام قرآن» در جلد دهم به مباحث «حکومت در قرآن» آيت‌الله مکارم شيرازي پرداخته‌اند و يا «تفسير راهنما» که آيت‌الله هاشمي رفسنجاني قبل از انقلاب در زندان شروع کرده بودند و هدفشان تهيه کليد در قرآن بود (به اين معنا که هرکسي در قرآن کريم به دنبال هر بحثي ازجمله مباحث سياسي است به‌راحتي بتواند به اين مباحث دسترسي پيدا کند).
همچنين مباحث تفسيري شهيد مطهري نيز جزو مباحث تفسير سياسي قرآن قرار مي‌گيرد. مي‌توان گفت حتي گروه‌هاي انقلابي قبل از انقلاب نيز تفاسير سياسي ارائه داده‌اند، سازمان مجاهدين خلق و گروه‌هايي مانند آن نيز اقدام به ارائه تفاسير سياسي قرآن مي‌کردند.
بنابراين در طيف‌هاي مختلف از علماي حوزه و بزرگان و مراجع گرفته تا جوان‌هايي که تنها قصدشان بهره‌برداري مبارزاتي از قرآن بود (طيف‌هاي مختلفي بامبنا يا بي‌مبنا، باروش يا بي‌روش، به‌صورت ضابطه‌مند يا بي‌ضابطه) ممکن است به قرآن مراجع کنند و برداشت‌هاي سياسي از قرآن داشته باشند. همچنين در اوايل قرن بيستم نيز شخصيت‌هايي مانند شريعت سنگلجي، خالصي‌زاده و يا پدر مرحوم دکتر علي شريعتي (محمدتقي شريعتي) برداشت‌هاي سياسي از قرآن داشته‌اند. همچنين شخص دکتر شريعتي از آيات قرآن استفاد? سياسي کرده، اما به‌صورت خيلي کم. ايشان به ماجراي هابيل و قابيل اشاره و از آن برداشت سياسي مي‌کند و مي‌خواهد از تاريخ اسلام بهره ببرد تا اينکه از قرآن استفاده کند.

* چه رابطه‌اي بين تفسير سياسي قرآن با فقه سياسي در اين دوره‌ها شکل گرفت؟
برخي از برداشت‌هاي سياسي به ساحت فقه سياسي نيز وارد شده است. آن دسته از کساني که فقيه بودند و به تفسير سياسي قرآن پرداخته و توجه کرده‌اند، در واقع از قرآن هم به‌عنوان يکي از منابع فقه و فقه سياسي استفاده کرده‌اند؛ چراکه فقها منابعشان را عمدتاً طبق يک مبناي مشهوري که دارند کتاب، سنت، عقل و اجماع ذکر مي‌کنند. منظور از کتاب يعني قرآن کريم، منظور از سنت يعني آنچه از پيامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) رسيده، اجماع هم يعني آنچه علما بر آن اجماع نظر دارند و عقل هم به معني آنچه جزو مستقلات عقليه است، از باب اينکه «کلما حکم به العقل حکم به الشرع». بنابراين ما مي‌توانيم در مبناي فقيهي مانند امام خميني (ره) اين را نشان دهيم که برداشت‌هاي ايشان از مقاصد سياسي قرآن يا توجه ايشان به آيات سياسي قرآن در فقه سياسي و رفتار سياسي‌شان مداخله داشته است.
بايد توجه نماييم که وقتي در نوع نگاه ما به قرآن تغيير روي مي‌دهد، قاعدتاً گستره تأثيرگذاري اين منبع استنباط در حوزه فقه نيز تغيير مي‌يابد. اساساً در اين دوران همان جنس پرسش‌هايي که به قرآن عرضه مي‌شود کم‌کم از فقيه پرسش مي‌شود و اتفاقاً در همين دوران شاهد مطرح شدن مسائل مهم سياسي در فقه هستيم. البته بايد بگوييم ريشه چنين مباحثي بيشتر در دوران مشروطه شکل گرفت. ما در رسائل مشروطه فراوان استنادات قرآني در موضوعات مبتلابه سياسي جامعه مشاهده مي‌کنيم؛ به موازات همين مباحث فقهاي مشروطه‌خواه يا مخالف مشروطه نيز در حال جدال‌هاي فقهي بر سر مسائل سياسي هستند.

*در بين فقهاي معاصر کدام‌يک نگاه حداکثري به قرآن براي استخراج احکام سياسي داشته‌اند؟
در خصوص نظرات امام، براي مثال ايشان در کتاب البيع جلد دوم در بحث ولايت ‌فقيه براي خود اثبات بحث ضرورت حکومت اسلامي دليلي که مي‌آورند دليل قرآني است. ايشان مي‌فرمايند قرآن کريم آيا در عصر غيبت امام عصر (عج) هم معتبر است يا اينکه نسخ شده و ديگر در عصر غيبت امام معصوم ما کاري با قرآن نبايد داشته باشيم؟ بعد مي‌فرمايد که هيچ عالمي تا به حال نگفته که قرآن کريم براي عصر غيبت نيست و همه مي‌گويند براي آن عصر نيز هست. بعد مي‌فرمايند که اگر قرآن کريم نسخ نشده و براي الآن هم هست و ما مي‌خواهيم به آن عمل کنيم، حال چگونه بايد عمل کنيم؟ در آيات قرآن کريم به‌عنوان يک قانون آيات بسيار زيادي وجود دارد که مخاطب آن عموم مردم جامعه هستند؛ مثلاً در مورد آيه «السارق والسارقه فاقطعوا ايديهما»، چه کسي بايد عمل کند؟ آيا هر فردي مي‌تواند در جامعه هرکسي را به‌عنوان سارق ديد دستش را قطع کند؟ يا اينکه «فاقطعوا ايديهما» خطاب به جامعه است؛ يعني شما حکومت تشکيل دهيد و جلوي سارقان را هم بگيريد. يا مثلاً خداوند در آيه‌اي مي‌فرمايد: «و لن‌يجعل الله الکافرين علي المؤمنين سبيلا». سؤال اين است مانع سلطه کفار بر مسلمين شدن آيا بدون تشکيل حکومت ممکن است؟ امام راحل مي‌فرمايند اين آيات سياسي، حقوقي، اقتصادي و اجتماعي قرآن را اگر مي‌خواهيم انجام دهيم، بدون حکومت قابل انجام نيست. در واقع استدلال ايشان بسيار صاف، ساده و روشن است که قرآن در عصر غيبت هم بايد اجرا شود. بنابراين اگر مي‌خواهيم آيات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي قرآن را اجرا کنيم بدون تشکيل حکومت نمي‌توان اين کار را انجام داد؛ پس براي اجراي اين آيات تشکيل حکومت الزامي است.
 بنابراين در بحث سياسي امام راحل هم در بحث فقه انقلاب هم بحث تشکيل حکومت و هم در بحث پس از استقرار حکومت قران تأثيرگذار است و طبق آنچه از فرمايش امام (ره) داشتيم مداخله داشته است؛ ضمن اينکه بسياري از آيات قرآن که در همان ايام انقلاب مورد توجه قرار مي‌گرفت و تقريباً به فرهنگ عمومي هم تبديل شد، نشان‌دهنده آن بود که اين‌ها اثرگذاري بسياري داشته است؛ براي مثال، قاعده نفي سبيل که براي مبارزه با آمريکا و استعمار مورد استفاده قرار مي‌گرفت و ديگر آيات که ثبت و ضبط شده است. کليت مورد قبول است، اما اينکه بخواهيم دقيق‌تر بگوييم احتياج به مصاحبه‌هاي دقيق‌تر داريم که چگونه در مباحث فقه سياسي اين دوره در آثار فقهي فقها، مذاکرات قانون اساسي و مشروح مذاکرات چگونه تأثيراتي داشته است. در حال حاضر در خود قانون اساسي حدود 16 آيه ذکر شده است؛ مثلاً در بحث شورا به آيات «و امرهم شوري بينهم و شاورهم في الامر» و يا در بحث نيروهاي مسلح و تأسيس سپاه پاسداران و تقويت قدرت نظامي به آيه «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه» توجه مي‌شود. جاي بحث دارد که تأثيرات آيات قرآن را در مباحث حقوق اساسي و فقه سياسي و حقوق عمومي رديابي کنيم.

*چشم‌انداز فقه سياسي را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
در حال حاضر مي‌توان گفت آنچه بيشتر مطرح است به نوعي بازگشت به اصول کلي انساني و سؤالات مربوط آن در حوز? فقه سياسي است. امروز و بيشتر در آينده مباحث حقوق اقليت‌ها حق تعيين سرنوشت، مباحث مربوط به اختيارات دولت‌ها و وظايف محيط زيستي حکومت‌ها قطعاً در معرض فقها قرار خواهد گرفت. از طرفي ديگر شاهد طرح مجدد مباني قرآن‌گراياني مانند آقاي طالقاني و مباحث ميرزاي نائيني در زمين? تفسير سياسي قرآن هستيم که به نظرم در حکم مقدمه براي ورود به آن مباحث فقهي است.

 در نتيجه، با تنوع ورودي‌هاي فرهنگ سياسي به جهان فکري انسان شيعي در دور? ما شاهد تکانه‌هاي شديد در فقه سياسي خواهيم بود.

دریافت فایل  پی دی اف مصاحبه
 
منبع:پایگاه فرهنگ نو امروز
عكس هاي مرتبط :
كلمات كليدي : مصاحبه ها , حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی

تاریخ خبر: 1398/4/30 يكشنبه
تعداد بازدید کل: 1942 تعداد بازدید امروز: 1
 
امتیاز دهی
 
 

[Part_Lang]
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 1943
Guest (PortalGuest)

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما